خواب حضرت محمد(ص)


فرهنگی -اجتماعی-مذهبی

اموزش ابتدایی

درسال 1379 که ازدوزندگی خود متارکه شده بودم بادوپسرم به نام های حمید وحامد ازخانوم اول بودند بامادرم برای معلمی به

روستای کهجه رفته بودیم ودر خانه ی معلم که درطرف قبله ی مدرسه قرارداشت ساکن شدیم دراواخربهار وشبهای اول دامادی

ام باخانوم سوم که ازهمان روستا بود ازدواج کرده بودم هنگام سپیده ی صبح درخواب دیدم که داخل عیدگاهه شهرم مشهدریزه که

به شکل قدیمی وهنوز سیمان نشده بود گله ای گوسفند بودکه از میان انها گذشتم وبه درب مقبره ی شاهزاده قاسم رسیدم به

 اقای رضانادری که یکی ازهمکارانم بود و لباسهای سفیدروحانیت برتن داشت وکلاه توری سفید برسرداشت وجوانی خوش صورتی

دیگرهم که لباسهایش همانند اقای نادری بود .اقای نادری برقبر استادابراهیم فاتحه میداد تامرادید گفت:عبدالحی بیا برویم حضرت

محمد(ص)با شما کاردارند بازوی چپه من راگرفت ومن را داخل مقبره ی شاهزاده قاسم ودرگاهه وسط روبرویه درب خانه ی زیارت که

منبر چوبیه مسجدجامع قدیم انجا گذاشته بودند وحضرت محمد(ص)در پله ی دوم منبرنشسته وپاهای مبارک راروی پله ی اول منبر

گذاشته و نشسته بودند درحالی که خرقه ی سبزبلندی دورسر وصورت وگردن ان حضرت را پوشانده ودرحالی که چشمم به جمال

نازنین ان حضرت افتاددیدم که لبخندملایمی برصورته مبارک نقش بسته بود.بنده باان حضرت دست دادم ودستان مبارک رابوسه

زدم درحالی که ان حضرت مرا به نماز درمسجد صفارش نمودند وازاینده بشارته نیکی به من دادند که از خواب پریدم ودیدم که

هنگام سپیده ی صبح است بلندشدم درحالی که هرچه به اطراف نظاره کردم نه پیامبر بود ونه رضای نادری .دیدم درخانه ی

معلم روستای کهجه خوابیده بودم .خیلی ناراحت شدم واشک ازچشمانم جاری شد .دیگران گمشده را هرگز

پیدانکردم .وضوگرفتم وبرای نمازبامداد به مسجدروستا رفتم .روحانی رادیدم ماجرای خوابم را به او گفتم نامبرده جواب داد :عینا

خود پیامبربوده چون شیطان اجازه ندارد ونمیتواند خودرابه شکل پیامبران دراورد .برویدمشهدریزه داخل مقبره ی شاهزاده قاسم

درجای نشستن پیامبر(ص)بهتراست دورکعت نمازدرجای نشستن پیامبر(ص)بخوانید که بنده وقتی انجارفتم دیدم منبر

مسجدجامع قدیمی به همان شکل که خواب دیده بودم گذاشته شده بود که بران نماز گزاردم ودعاکردم تادوباره خوابم

تکرارشودولی تاحالا تکرارنشدوکف دستانم را همیشه تمیز نگه میدارم وبوسه میزنم چون بادست مبارک تماس داشته است

ازان زمان به اهمیت  اقای رضانادری پی بردم که مانند فرشتگان شخصی صادق و بی الایش است



نظرات شما عزیزان:

امیر
ساعت19:36---4 آبان 1393
سلام به وبلاگت سر زدم مرسی

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در چهار شنبه 21 خرداد 1393برچسب:,| ساعت 22:26| توسط علی| |


قالب وبلاگ : فقط بهاربيست